|هنگامی که ProPublica و رادیو ملی آمریکا برای مجموعه «مادران گمشده» با یکدیگر همکاری و روند نگران کنندهای را کشف کردند: ایالات متحده با وجود اینکه بیش از هر کشور دیگری برای مراقبتهای بهداشتی هزینه میکند، بالاترین میزان مرگ و میر زنان در دوران بارداری، زایمان و پس از زایمان را در بین کشورهای توسعهیافته دارد.
همانطور که خبرنگاران بر روی دادهها کندوکاو میکردند، یک عنصر حیاتی گم شدهبود: مادرها کجا بودند؟
آنها متوجه شدند هنگامی که یک زن باردار یا زنی که تازه مادر شدهاست در ایالات متحده میمیرد، تقریبا نامرئی است. هویت آنها توسط موسسات پزشکی و کمیتههای بررسی مرگومیر مخفی میشود و عزیزانشان در خلوت برای از دست دادن آنها عزاداری میکنند. Nina Martin که این پروژه را در ProPublica رهبری میکرد، گزارش داد که درسهایی که میتوان از مرگومیر این افراد گرفت اغلب از دست میرود.
تصویری از پروژه «مادران گمشده» توسط ProPublica و رادیوی ملی
برای پر کردن این شکاف، یک تیم تحقیقاتی اولین پایگاه داده ملی را درباره زنانی که براثر عوارض مرتبط با بارداری فوت کردهبودند، ایجاد کرد. آنها رسانههای اجتماعی و سایتهای تامین مالی –مانند GoFundMe- را برای یافتن سرنخها بررسی کردند و برای تایید اطلاعات و یافتن خانواده و دوستان به آگهیهای ترحیم و فیسبوک مراجعه کردند.
آنها درخواستی را منتشر کردند :« آیا کسی را میشناسید که در زایمان جان خود را از دست دادهباشد یا وضعیت بحرانی را طی کردهباشد؟ به ما کمک کنید علت را بررسی کنیم!»
Martin در اینباره گفت:« ما آمار را میدانستیم، اما داستانهای انسانی را نداشتیم!»
نزدیک به ۵۰۰۰ پاسخ از ۵۰ ایالت از جمله Washington D.C و Puerto Rico دریافت شد. این دادهها باعث برنده شدن این مجموعه در سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ شد. از جمله یافتههای کلیدی آنها میشود به موارد زیر اشاره کرد:
مرگ و میر مادران ایالات متحده در مقایسه با سایر کشورهای ثروتمند و توسعهیافته مانند فرانسه و کانادا تقریبا ۱۰۰ درصد بیشتر است و تقریبا دو برابر تعداد مرگ در هر ۱۰۰,۰۰۰ تولد سالم.
مادران سیاهپوست در ایالات متحده سه تا چهار برابر مادران سفیدپوست میمیرند که یکی از بزرگترین تفاوت های نژادی در حوزه سلامت زنان است.
بر اساس گزارش مرکز کنترل بیماریها، بیش از ۶۰ درصد مرگومیرهای مربوط به بارداری و زایمان در ایالات متحده قابل پیشگیری است.
«مادران گمشده» برنده جایزه معتبر Goldsmith برای گزارشگری تحقیقی، جایزه George Polk برای گزارشگری پزشکی و فینالیست جایزه پولیتزر شد. در ادامهی این پروژه مجلس نمایندگان آمریکا لایحهای برای تأمین بودجه کمیتهی بررسی مرگومیر مادران باردار تصویب کرد که گامی مهم برای رسیدگی به کمبود دادهها در این موضوع بود. مجلس سنای آمریکا ۵۰ میلیون دلار برای جلوگیری از مرگ مادران پیشنهاد داد.
Martin گفت که دادن چهره و صدا به مادران گمشده «یک انتخاب کاملاً آگاهانه و یک ضرورت بود. اگر مردم پیامدهای دادهها را درک نکنند شروع به خمیازه کشیدن میکنند. ما میخواهیم مردم داستان را دنبال کنند، در آن ذوب شوند و واکنش نشان بدهند.»
تحقیقات علمی از فرضیه Martin پشتیبانی میکند. یک روانشناس مشهور به نام Paul Slovic از عبارت «محو شدن» و «بی حسی روانی» برای توضیح چگونگی واکنش مغز به اعداد انتزاعی که ربطی به روابط انسانی ندارند استفاده میکند.
Slovic که بنیانگذار و رئیس مرکز Decision Research است –مجموعه ای از دانشمندان که روان انسان را مورد مطالعه قرار میدهند- در این رابطه میگوید:« اگر خوانندگان با اطلاعات ارتباط برقرار نکنند، احتمال کمی وجود دارد که از آنها استفاده کنند.» توصیه او این است که:« انسانها را در اعداد و ارقام خلاصه نکنید. این بدترین راه انجام کار است.»
جان دادن به علم آمار
نظرات Slovic این سوال را بوجود میآورد:
اگر دادهها موجب انس گرفتن مخاطبان نشود و تفاوتی ایجاد نکنند، چقدر مفید خواهندبود؟
برای مثال، سازمان ملل گزارش میدهد که میلیونها پناهنده درحال مهاجرت هستند. نمودارها، نقشهها و خطوط مسیر مهاجرت از مکانی مانند سوریه و افغانستان را مستند میکند. آیا دادههای مربوط به مهاجرت در اخبار، شخصیسازی میشوند؟ اگر به مهاجران صدا، چهره و شخصیت داده شود جامعه بینالمللی توجه بیشتری نخواهدکرد؟
Gurman Bhatia تصویرساز ساکن در دهلی نو میگوید: «مردم، مردم را به یاد میآورند اما اعداد را به یاد نمیآورند! اطلاعات کمّی به خودی خود معنای اندکی دارند.»
Bhatia در طول تحقیق در مورد چگونگی مدیریت اطلاعات توسط مغز، به صورت تصادفی با تئوری Slovic آشنا شد. تئوریای که میگوید مردم وقتی غرق در دادهها میشوند کمتر «اهمیت» میدهند. Slovic بر این باور است که بهترین راه برای مبارزه با بیتفاوتی، گفتن داستانهای انسانی است؛ برای یاداوری این مسئله که پشت هر عدد یک شخص واقعی وجود دارد. او این نظریه را در مقاله خود توضیح میدهد :«بی حسی روانی و عدم حساسیت به تعداد زیاد قربانیها!»
در قسمتی از مقاله او آمدهاست که:
«... تعداد زیادی از آنها فاقد معنا هستند و در تصمیمگیریها وزن کمی دارند، مگر اینکه احساس را منتقل کنند. از یک سو ما به شدت به افرادِ نیازمند پاسخ میدهیم. ما اغلب در جلوگیری از فجایع دستهجمعی –مثل نسلکشی- یا اتخاذ تدابیر مناسب برای کاهش خسارات ناشی از بلایای طبیعی شکست میخوریم. ما معتقدیم این اتفاق میافتد چون هرچه اعداد بزرگتر و بزرگتر میشوند ما بیاحساستر میشویم. اعداد نمیتوانند احساسات لازم برای ایجاد انگیزه عمل را تحریک کنند.»
نمونه موردی:
هنگامی که جسد آیلان کردی، پناهجوی سوری دوساله در سپتامبر ۲۰۱۵ به ساحل ترکیه رفت، این تصویر در فضای مجازی منتشر شد و باعث سرازیر شدن کمکها به پناهندهها و تغییر سیاستها در زمینه مهاجرت شد. تعداد کشتهشدگان در سوریه به صدهزار نفر رسیدهبود و واکنشهای بینالمللی بسیار اندک بود اما ناگهان یک جسد کوچک مردم را آنچنان متحیر کرد که آمار نمیتوانستند!
طی یک شب، آن عکس دنیا را بیدار کرد. Slovic در اینباره گفت: «مردم از نظر عاطفی با این مشکل ارتباط برقرار کردند. به طور کلی اگر کاری باشد که مردم بتوانند برای کمک انجام بدهند، انجام خواهند داد. اما اگر احساس کنند که نمیتوانند تفاوتی ایجاد کنند ساکت میمانند.»
زمانی که تصویر آیلان کردی ظاهر شد، سوئد حدود ۱۶۰,۰۰۰ پناهنده سوری داشت. یک روز پس از نمایش این عکس، کمکهای مالی به صلیب سرخ سوئد از ۸۰۰۰ دلار به ۴۳۰,۰۰۰ دلار افزایش پیدا کرد. یک ماه بعد این آمار دوباره پایین رفتند.
Slovic برای بیان بهتر این نکته، آزمایشی را توصیف کرد. در این آزمایش از مخاطبان خواسته شدهبود تا درمورد مقدار پولی معادل یک دلار فکر کنند و آن را به ارز آمریکایی تجسم کنند. به آنها گفتهشد میتوانند ۱۰۰ پنی، ۱۰ سکه، ۴ربع و یک اسکناس دلار را تجسم کنند. اکثر شرکت کنندگان اسکناس یک دلاری را تجسم کردهبودند. تصور یک شی کار بسیار سادهتری بود. فکر کردن به تعداد زیادی پول به ارزش یک دلار کار سختتری است.
Slovic به خبرنگاران توصیه میکند :
- در گزارشهایشان همیشه یک ارتباط قوی با مخاطب برقرار کنند.
- رویدادها را با بیان تجربیات افراد ، شخصیسازی کنند.
- خود را به جای کسانی که در رنج هستند قرار دهند.
« این جمله را همیشه به یاد داشتهباشید که ۴ حرف اول کلمه number (اعداد) ، کلمه numb (بی حسی) است! چیزی که شما باید از آن اجتناب کنید.»
روزنامهنگاری روایت و داده
مفهوم انسانیسازی دادهها به نیروی محرکی برای روزنامهنگارانی مانند Tricia Govindasamy تبدیل شدهاست. او مدیر ارشد Code for Africa و متخصص سیستمهای اطلاعات جغرافیایی است.
برای او صفحات گسترده فقط عدد هستند مگر اینکه به آنها چهرهای انسانی دادهشود. Govindasamy میگوید که دانشمندان داده و تحلیلگران، آمار تولید میکنند اما روزنامهنگاران قدرت واقعی را در دست دارند؛ بوسیله صدایی که به اعداد میدهد. او به خبرنگاران آموزش میدهد که نگاه جدیدی به کاری که قبلاً انجام میدادند داشتهباشند.
چرا وقتی با یک مجموعه داده مواجه میشویم، اعداد را به گونهای بررسی نکنید که انگار شخص واقعی هستند؟ فکر کنید در حال مصاحبه با دادهها هستید. مصاحبه با دادهها میتواند ایده داستان را به تصویر بکشد و زوایای جدیدی را شناسایی کند. اگر یک مجموعه داده، مرگ و تخریب ناشی از یک سیل عظیم را مستند کند، روزنامهنگار اعداد را برای تعیین موارد زیر مطالعه میکند:
- بدترین سیل در کجا رخ دادهاست؟
- کدام روستاها ویران شدهاند؟
- اهالی روستا برای امرار معاش چه کار میکردند؟
- آنها الان کجا هستند؟
- چند کودک مردهاند؟
با در دست داشتن این اطلاعات، خبرنگاران به محل حادثه میروند تا با بازماندگان و تیمهای پزشکی و نجات برای به دست آوردن جزئیات دقیق صحبت کنند. دادهها به یک راهنما تبدیل میشوند و به ایجاد تغییر و مسئولیتپذیری کمک میکنند.
Govindasamy از «شکارچیان پاندمیک» به عنوان نمونهای که چگونه دادههای انسانی یک داستان را قویتر و جذابتر میکنند، نام برد. InfoNil با افراد محلی در مناطق حفاظت شده در مورد چگونگی تأثیر بیماری همهگیر بر آنها مصاحبه کرد زیرا محدودیتهای قرنطینه گردشگری را متوقف و زندگی روزمره آنان را تحت تأثیر قرار دادهبود.
تصویری از مقاله InfoNile که وزن تقریبی حیاتوحش قاچاق شده را از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ نشان میدهد.
دیتاژورنالیستها میدانند چگونه خوانندگان را جذب کنند و دولتها را برای تغییر سیاستهایشان تحت فشار قرار دهند. آنها در زمینهی خود متخصص هستند؛ خواه تحصیلی باشد خواه سیاست، مهاجرت یا...
دیتاژورنالیسم زمانی در بهترین حالت خود قرار میگیرد که مشارکتی و تعاملی باشد. این چیزی است که باید برای آن تلاش کرد. در زیر نمونههایی از پروژههایی که رابطه انسان و اعداد را نشان میداد آورده شدهاست.
پوشش خبری The New York Times از کویید ۱۹
این روزنامه به دلیل گزارش تلفات کویید ۱۹ در داخل و خارج از کشور، برندهی جایزه پلیتزر ۲۰۲۱ شد. Marc Lacey دستیار سردبیر این روزنامه گفت: «ما سعی کردیم آنقدر روی اعداد و ارقام تمرکز نکنیم که افراد پشت آنها را فراموش کنیم.» در زیر خلاصهای از چگونگی اینکار توسط The New York Times عنوان شدهاست:
تصویر بالا نشان میدهد که نیویورک تایمز چگونه دادهها را جمعآوری و به اشتراک گذاشتهاست.
در زیر نمونهای از نحوه یادبود مردگان در نیویورک تایمز آمدهاست:
«از دست دادن چه شکلی است»
از خوانندگان خواستهشد تا عکسهایی ارسال کنند از اشیائی که آنان را به یاد عزیزانی میاندازد که در سال گذشته بر اثر کرونا و موارد دیگر جان خود را از دست دادهاند. تصاویر و داستانهای شخصی منتشر شد و تبدیل به یک یادبود مجازی شد.
«کسانی که از دست دادیم»
سردبیر روزنامه تایمز از دفاتر روزنامه در آمریکا و سراسر جهان برای این کار درخواست کمک کرد. سپس به خوانندگان اطلاع دادند که مجموعه سریالی برای قرار دادن نامها و چهرهها در کنار اعداد طراحی شدهاست. از مارس ۲۰۲۰ ، این مجموعه بیش از ۵۰۰ نفر را نشان داد.
«دیوار غم»
در اواخر ماه May ۲۰۲۰، نیویورک تایمز نام ۱۰۰۰۰۰ نفر را که بر اثر ویروس کرونا جان خود را از دست دادهبودند و خاطراتی از زندگی آنها را در صفحه اول روزنامه ثبت کرد.
تعامل با مخاطبین در دیتاژورنالیسم
سامانه شفافیت شهرداری شیراز یک نمونه خوب و موفق دیتاژورنالیسم تعاملی در ایران است. هرقدر امکان مشارکت و تعامل بیشتری برای مخاطب فراهم کنید، مخاطب با اطلاعات شما ارتباط بیشتری برقرار میکند. حتی شاید کار کردن با گرافیک تعاملی که ایجاد کردهاید برای آنان سرگرمکننده باشد.
با توجه به اهمیت یافتن بحث شفافیت در کشور ایران، شهرداری شیراز اقدام به راهاندازی سایتی کرد که در آن تمام دادههای مربوط به شهرداری، از سالنامه و عملکرد آماری گرفته تا حقوق کارکنان در آن قرار گرفتهاست.
یکی از مزیتهای مهم این سایت، گرافیک تعاملی آن است. یعنی مخاطب میتواند در هر قسمتی از آن باتوجه به نیاز خود جستجو کند. برای مثال میتواند در بخش فروش املاک و مستغلات، با توجه به نیاز خود حوزه آگهیدهنده و بخش آگهیدهنده را تعیین کند.
قرار دادن چهره در آمار جرم و جنایت
سایت Florida’s Palm Beach به الگویی برای ردیابی قتلها تبدیل شدهاست. این وب سایت، پروژه را با عنوان «وسیلهای برای انسانی کردن قتلها» و «ارائه چهرهها و حقایق» عنوان میکند. بیشتر ورودیهای تعاملی، شامل عکس متوفی، زمان و مکان قتل و مشخصات شخصی مختصر است. پیوندهای موجود در پایین صفحه، کاربران را به گزارشهای بیشتری درمورد پرونده هدایت میکند. نقشهها محل وقوع قتل را نشان میدهند.
نمونهای از ردیابی قتل:
جسد رایان راجرز، ۱۴ ساله، در نزدیکی یک روگذر بین ایالتی در ۱۶ نوامبر ۲۰۲۱ کشف شد. بازرسان بعدا اعلام کردند که مرگ این نوجوان یک قتل بودهاست. مقامات یک مرد بیخانمان اهل میامی را در ارتباط با این قتل دستگیر کردند. آیا اطلاعاتی برای به اشتراک گذاشتن درباره زندگی رایان راجرز دارید؟ صفحه ما به کمک شما نیاز دارد. به ما ایمیل بزنید homicides@pbpost.com
مصاحبه با خانوادهها و دوستان، پوشش خبری قتلها را شخصی میکند و به قربانیان صدا و شخصیت میبخشد. درسال ۲۰۱۰، Washington Post قربانیان قتل را از طریق سازمان «دیدهبان قتل» پیدا میکرد. امروزه پروژه ردیابی جرم در رسانهها بسیار رایج شدهاست.
گذشته و حال
همانطور که روزنامهنگاران در این مقاله نشان دادند، تمام اتاقهای خبر اصرار دارند که اعداد بیجان را انسانی کنند. دو سال پیش داستانی در روزنامه گاردین به خوانندگان یادآوری شد:
«در دهه گذشته، رویکرد ما تکامل یافتهاست و اکنون ما داستانهایی را دررابطه با دادهها پیدا میکنیم. با همکاری خبرنگاران متخصص، دادهها را تقویت میکنیم تا صدای انسان را در مرکز قرار دهیم. پشت هر داده، داستانی انسانی وجود دارد.»
نظر شما